موش فریاد زیری کشید و در دل نفرینش کرد دمش درد می کرد از بس که به دندان های تیزش گیر کرده بود! خسته شد از بس لای پنجه هایش گیر کرد و نمرد، گیر کرد و خورده نشد! همین بود که از ته دل نفرین کرد به روزگار موشهای آزمایشگاهی صاحب خانه که یک زیست شناس بود گرفتار شود! شاخ در بیاورد پنجه اضافی در آورد هر چیز بدی که می شود در آورد٬ در آورد!
چند روز که گذشته ، خبری روی خبرگزاری ها مخابره شد، صاحب یک گربه در مصاحبه ای ادعا کرده بود:" ابتدا من متوجه جوانه زدن دو چيز برجسته روي بدن گربه ام شدم و بعد آنها خيلي سريع شروع به رشد كردند و در عرض يك ماه تبديل به دو بال شدند. اين دو بال كه داراي استخوان است ظاهراي شبيه فرشته ها به گربه من داده است."
حالا گربه فرشته شده روزها در یک اتاقک شیشه ای پنجول به دیوار می کشد و برای گرفتن موش های اتاقک شیشه ای رو برو نقشه می کشد.
اگه انگشتاتو آوردی بالا و تونستی تا ده بشمری دیگه بچه نیستی