
سایه های مسافر
به سفر سایه ها در نور خیره شده ام
به گذار از تمام گذر ها
به آمدن ها و رفتن ها
به سوسویی که نمی دانم نور است یا ظلمت
باغ سبز و روشن
من سیاه وکدر
و تو هنوز هم بی رنگ و بی شکل
رویایی واهی یا واقعیتی جاری
در هستی وجود من
در وهم ناکی حقیقت تو
یک لحظه به احترام تمام جنازه ها سکوت باید کرد
دنیای مرده ها سالهاست که این گونه اداره می شود
سایه های مسافر مرده ها را دوست ندارند
مرده ها سایه ندارند
+ نوشته شده در شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 11:42 توسط الهام اسرافیلی
|

اگه انگشتاتو آوردی بالا و تونستی تا ده بشمری دیگه بچه نیستی